جدول جو
جدول جو

معنی قوشه گل - جستجوی لغت در جدول جو

قوشه گل
(شَ گُمْ بَ)
دهی است از دهستان سیلتان شهرستان بیجار، سکنۀ آن 150 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شه گل
تصویر شه گل
(دخترانه)
شاهگل
فرهنگ نامهای ایرانی
(قَ عَ گُ)
دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان، واقع در 11هزارگزی شمال خاوری قلعه گلاک مرکز دهستان و 48هزارگزی شمال خاوری شوسۀ بهبهان به آرو. موقع جغرافیائی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری مالاریائی است. سکنۀ آن 120 تن است. آب آن از رود خانه مارون و محصول آن غلات، برنج، پشم، لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی زنان قالی و قالیچه و جوال و پارچه بافی است. راه مالرو دارد و ساکنین از طایفۀ دشمن زیاری می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از دهستان چالدران بخش سیه چشمۀ شهرستان ماکو، سکنۀ آن 70 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(زَ / زِ یِ گُ)
نوعی از ظروف که در آن درخت گلهامی نشانند که به هندی کوندی خوانند. (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نِ مِ کِ)
دهی است از دهستان چهار دولی بخش مرکزی شهرستان مراغه. واقع در 72هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 4هزارگزی شمال خاوری شوسۀ صائین دژ به میاندوآب. دره و هوای آن معتدل و سکنۀ آن 55 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، حبوبات و بادام است و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(شِ چَ چِ)
دهی است از دهستان ژان بخش دورود شهرستان بروجرد. واقع در 12هزارگزی شمال باختری دورود به بروجرد. جلگه و معتدل و سکنۀ آن 247 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ غُ)
تله موش. (در لهجۀ قزوین) موش آغل. (یادداشت لغت نامه)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ گُ)
دهی از دهستان بارمعدن بخش سرولایت شهرستان نیشابور که در 18 هزارگزی جنوب چکنه بالا واقع است. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 225 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری و ابریشم بافی است. راه مالرو دارد. مزارع کلاته حاجی میرزا یا سیدها جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
نوعی از صدف از طایفۀ حیوانات ناعمه یا عدیم الفقار. (یادداشت مؤلف) ، نفخ غدۀ زیرگوش. نکاف و آن آماس نکف یعنی غده های خرد که در بن زنخ میان نرمی گوش و پس گوش است باشد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
جانوری از شاخه نرم تنان و از دسته تبر پاییان که فسیل صدفهایش از دوران دوم زمین شناسی ببعد در طبقات زمین پیدا میشود. این جانور در اکثر دریا ها میزید، اوریون
فرهنگ لغت هوشیار